۰۷ تیر ۱۳۸۷

A tribute to Papa H

متشکرم مرد، براي اين ساعت‌هايي که ما رو خندوندي. John Ritter يا Paul Hennessy يا Papa H -هر کدوم که خودت باهاش راحت‌تري! رفتن‌ات غم‌انگيز بود، خيلي غم‌انگيز، و حالا جاي خالي‌ت توي اين سريال بدجوري به چشم مي‌آد؛ گيرم که بعد از 5 سال براي ما.
اون تکون دادنِ انگشت‌ات آخرِ تيکه‌هايي که از بازي‌ت انتخاب کرده بودن، بدجوري اشک به چشامون آورد. نمي‌دونم خانواده‌ت و دوستات و همکارات چي کشيدن از اين مرگِ ناگهاني؛ اما خيلي بده که آدم يکي رو هيچ وقت نبينه، و آخرين کلمه‌هايي که به‌ش گفته باشه اين باشه: «ازت متنفرم!»
سخته مرد! خيلي سخت...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

هدیه بانو پست فکر کردن به طلاق رو پاک کرده و به امثال من که کامنت گذاشتن چیزایی گفته که البته عیب نداره، ولی من خوشحال میشم اگه نه فقط پستش که فکرش رو هم پاک کرده باشید. بهش سلام برسون و بگو که مسلما وبلاگ نویسی برای خود نوشتن نیست، احساسات و نوشتنه ها رو با دیگران به اشتراک گذاشتنه. خوش باشید.