من دو تا دوستِ خوب دارم که شديداً ضدِ سرمايهداري و ليبراليسماند، طرفدارِِ اخلاقيات و کمونيسم و جامعهي بيطبقه و البته ضدِ يهود و منکرِ هولوکاست.
يکي از اين دو نفر 6 سال است که دانشجوست، در خانهي پدرش زندگي ميکند، هميشه پولِ کافي براي خريدنِ آخرين مظاهرِ تکنولوژي را دارد، هر وقت که دلاش بخواهد کار ميکند و هر وقت نخواهد کار نميکند.
نفرِ بعدي نزديک به ده سال است که دانشجوست. او هم در خانهي پدري زندگي ميکند. ماشين خانواده تقريباً هر وقت که بخواهد زيرِ پايش است و غير از همان دانشجو بودن شغلِ ديگري ندارد -البته اگر از شطرنج بازي کردنِ نيمهحرفهاياش چشم بپوشيم.
خوب، اگر اينها طرفدارِ عدالت و اخلاق و مستضعفان نباشند، من که روزي 14 ساعت کار ميکنم باشم؟
۱ نظر:
نه ديگه! من و تو جزء مستضعفينيم خودمون واسه شكسته نفسي هم شده بايد از سرمايه داري دفاع كنيم!
ارسال یک نظر