روزگاري تمامِ يک شهر قلمروِ گربهها بود. کافي بود از يک درخت بالا بروند تا بالايِ يک ديوار برسند. از آن به بعد تا چشم کار ميکرد پشتِ بامهايي بود که مالِ خودشان بود؛ اما با اين ساختمانهايي که هيچ دوتايشان اندازهي هم نيستند، براي گربههاي بيچاره فقط کوچهها و خيابانها مانده است و جويهايي که با موشها شريکاند...
۱ نظر:
are pedar joon oon rooza ma 2zar midadim ye shishe neyzeyi aablimoo migereftim alan chi ?
ارسال یک نظر